بعضی موقع ها یه آدم میخوات یه چیزی بگه یا بنویسه که یا نمیشه یا موقعش نیست یا...
اما بعدا مینویسه ؛ شاید دیر شده باشه ولی بلاخره مینویسه...
اون موقع هست که دیگه هیچکس جلودارش نمیشه...
همه چیزهایی که فکر میکنه درسته رو مینویسه...
همه اون چیزایی که خیلی ها از گفتنش میترسن...
ترس...
اما یه آدم از گفتن واقعیت ها نمی ترسه...
میگه...
همه چی رو میگه...
از آدم ها و غیر آدم های دیگه... از وقایع... از همه چی...
شاید دیر شده باشه... ولی بلاخره میگه...
اون هم در...
دیرنوشته های یه آدم...